۰. هر چی رو که نگاه میکنم تو ذهنم دسته بندیش میکنم.

ببرم خونه؟ بذارم بمونه؟ بردارم با خودم؟ بندازم دور؟

با فرض اینکه هر چی تو یخچاله تو ماه رمضون تموم بشه

با فرض اینکه باقیمونده اش رو ببرم خونه.

با فرض اینکه ظرفا رو بذارم بمونه.

با فرض اینکه لباسام رو کم کنم و بخشیش رو ببرم خونه و بخشی رو رد کنم و بخشی رو بردارم  با خودم و بخشی رو بذارم

مغز من خیلی پردازش میکنه.حتی چیزای کوچیکو.کاش یه کم بی خیال تر بودم


۱. من تعداد دفعاتی که چیزی توی یخچالم فاسد شده و ریختم دور رو میتونم بشمرممن با باکتری ماست درست کرده بودم و ماسته خیلی کشی شده بود و دلم به خوردنش نمیرفتامشب با کلی کپک سبز از یخچال درش اوردم و ریختم توی سینک.


۲. یه پودر ژله پرتقالی مونده بود که برای اینکه تو دست و پا نباشه اومدم درستش کنم.تولید ۹۲ و انقضا ۹۴!!!! این کی و کجا به دست من رسیده که ۴ سال از انقضاش گذشته؟ منم اب جوش رو ریختم روی کله اش و میوه هم بهش اضافه کردم و گذاشتم توی یخچال با فرض اینکه شکر و ژلاتین و اسانس که فاسد بشو نیستن.


۳. کسی که توی خونه ی مادام العمرش زندگی نمیکنه هر بار وقتی چیزی از پشت ویترین یا تو بساط مغازه ها و دستفروشا بهش چشمک میزنه باید از خودش بپرسه ایا من در ۶ ماه اینده احتیاج حتمی به این مورد پیدا میکنم یا نه؟ 

اگر نه که فعلا لازم نیست بخرم

و این چنین هست که لباسهای غیر سایز, لباسهای هرگز پوشیده نشده مهمونی طوری, ظرف و ظروف خانه داری و . روی دستش نمیمونهالبته من خیلی هم خرابکاری نکردم اما ازین به بعد بیشتر تکرار میکنم اینو من خانه به دوش و در به در


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Ibrahima تصفيه آب مبین منابع آزمون کارشناسی ارشد milad آموزش سئو و دیجیتال مارکتینگ يگانه فناوران توليد کنننده انواع دزدگير فروشگاهي Robert