امشب فهمیدم که دوشنبه هم تعطیله.

یعنی سه روز تعطیلی پشت هم توی ماه رمضون.

امشب بله برون و عقد داییه.

دایی کوچیکی که همیشه تو دست و پای خواهرزاده ها بوده و خیلی ساله پروژه دوماد کردنش کلید خورده بود تا امشب که داره دوماد میشه

من اما این سر دنیا یه ذره افطاری خوردم و نشستم با موبایلم بازی میکنم.

من هیچ وقت از نبودن توی عقد یا عروسی کسی غصه نخوردم.

امشب اما مدام زیر لب میگم پس من چی؟

پس من کجای این دنیام؟

چیزی که این غم رو ایجاد و تشدید میکنه شرایط حاکم بر اوضاعه.

امروز که چایی ریختم سر افطار برای همه.

وقتی لیوان چایی رو گذاشتم جلوی ایکس.با احترام لیوان رو گذاشت جلوی ایگرگ.

ولی ایکس ازین اداها بلد نیست کلا.

این حرکت فقط معنیش پرهیز از روشن کردن اتیشه.

یعنی بالا اوردن پرچم سفید در برابر همه عجولی های ایگرگ

این یعنی تو کوچولوی ول معطل این قصه ای.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sadboy Glen مرجع رسمی مقالات گوشی همراه Chris ILIYA OMIDIEIAN مهرات کارمندان برای هیشکی سایت تفریحی و سرگرمی توپ خانه بامحتوا www.bamohtava.com اول مارکت